دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

شعرم در یکم بهمن

ای روزگار تکراری
رنگ باخته فردایم
خط خطی شده صفحات زندگی
دست بردار از سرم تکرار
این همه رنگ چرا سیاه می باشی
آه بر روزهای پر تکرار ...آه
میگریزم از تارهای افکارم
سخت بسته به زنجیر پاهایم
زجر این زخم پنهان
مهر خاموشی بر دهانم
می کشد مرا تنها