دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

پدرم

این یعنی رنج که دستت بلرزد و

پایت برقصد از رنج روزگار

این همان شکنجه گاه زندگی ست

که سراپا به رعشه باشی از مکر روزگار

نفرین و کینه چرا چنین کند؟

آری به هر ساز برقصد پدر چرا؟؟

او جنگ کرد با بد روزگار، اما

امروز گرفتار شد به بد روزگار

**************************************

شعر را سال قبل نوشته ام