دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

خیــــــــــــــــــــــــــلی خوشحالم

همیشه به خاطر علاقه مندی های متفاوتم با افراد

مورد تعجب بودم

مثلا

عشق به شاملو

مثلا عشق به شعر و نوشتنم

و عشق به زهره که هم جنس خودم بود

همه می گن عشق یعنی عاشق فردی از جنس دیگر باشی

همه می گن عشق یعنی اوج شکستن مرزها

عشق یعنی ندیدن کامل بدیها و عیوب

همه به من با تعجب نگاه می کنن

اما من در اوج علاقه به فردی یا چیزی

بدیها و عیوبش هم دیدم

و فک نکنم فقط عشق یعنی پیامهای عاشقانه دادن

و مدام گفتن ک نفسمی، زندگیمی، دورت بگردم، عشق منی و دیوونه ت هستم

و داد زدن که هی مردم من فلانی رو عاشقم

بدون این که هیچ ارتباط رسمیی بین مون باشه یا حتی بر فرض که یک جفت دایمی باشند

راستش خودم حالم بد می شه از این رفتارها که در واقع خصوصیترین بعد زندگیه آدمیه

بدم میاد ولی نمیگم خوبه یا بد

....................................................

اما دیروز که خبر قبولی صمیمیترین دوستم که عاشقانه دوستش دارم

رو شنیدم واقعا سرحال شدم

و این که هفته دیگه هم دیگر رو ملاات می کنیم بعد دوسال


قانون جذب

روزهای جدید

روزهای سرشار از فراز و نشیب

هم شادی و هم تلاطم

دلم برای دیدن زهره خیلی تنگ شده

دلم برای روزهایی که با اشتیاق شعر می نوشتم تنگ شده

دلم برای بابا احمد(پدرشعر سپید ایران) و نامه ها و شعر نوشتن برایش تنگ شده

اینها همان مواردی ست که جذبه ی قانون جذب تا حدی ظرفیت کشش آنها را داشت

و از یه جایی که سال های متفاوتی بودند دیگر قانون جذب آنها را رها کرد

و از آن جا که با زمان عشق فراموش می شود من هم نسبت به آنها عطش ندارم

و اکنون در فکرم تا چه حد قدرت جذب شبکه های اجتماعی و نگارش را دارد

تا کنون

اتمام اولین تجربه

رهایی از بند دوستیهای پر درد سر

قرار دادن دوستیها در فضای واقعی و نه مجازی

مگر افرادی که در محیط واقعی ناممکن باشد

تصویب پروپوزال در موضوعی که علاقه بسیار دارم

فردا هم آغاز پرداختن به اولویت دیگر ....رانندگی از فردا