دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

عذرخواهی

این روزها روزهای خوبی بود

اجرای پیشنهادات دکتر غائبی

کار کردن و تلاش در کانون

و دوستی ارام با دوست مهربان و صبور

میدونم به او، فایزه و مرضیه و مژگان زیاد پیام داده ام

می دونم نه نمیدونم اونا کلافه شدن یا نه

ولی به رسم احترام پیام تشکر و عذرخواهی دادم

و قصد دارم تلگرام را هفته به هفته چک کنم اگر 

باعث دلخوری و ناراحتی دوست جدید شده باشم با حجم پیام ها


خدایا خیلی می ترسم که تکرار اشتباهات ۸ سال پیش باشه

اگر واقعا تکرار اشتباهات نیست کمک کن که درست پیش برم

شعر جدیدم

چشم را بر هم زدن سودی نباشد

که دنیا و زمانش دست من نیست.

جهانی از لغات مهمان قلبم

سکوتی از صدا ویرانگرم نیست.

چه بر کاغذ کشم طرحی ز رویا

چه در قلبم نوازم تار مهری

سکوت و مهر بی حد نگاهش

به من گوید که پایان سخن نیست.


یک ساله شدن نزدیک است

پارسال شانزدهم شهریور ۱۰تا۱۲ دفاع کردم

عجب روزی بود

۱۹،۵ و ترم چهار دفاع عالی داشتن و هقته قبل دیدم مقاله فارسی م چاپ شده

آجی فری ای کاش بودی و این همه شور و هیجان من رو می دیدی

اصلا فکر نمی کردم روزی به اینجا برسم

اگر تصادف مهسا و ضربه مغزی شدن دانیال نبود هم

من الان اینجا نبودم، 

الان داشتم برای دکترا میخوندم :)))

الان به مقاله ام نچسبیده بودم

الان دوست پژوهشگری که مرا دوستانه راهنمایی می کنه نداشتم

خدا جونم ممنونم

کمک میکنی به هدفم برسم

ممنونم خدایا

شاکر و راضی

در زندگی هدف دارم و در حال تلاش هستم هرچند مدتی هست خیلی کم شده

ولی نمی دونم از دنیای شخصی خودم چی می خوام

با کسی نباشم و تنها خود و سایه ام تا ابد دهر زندگی کنیم

یا یه روز یه ادم بهم پیشنهاد قدم نهادن در مرحله بعدی زندگی رو میده

نمیدونم واقعا

چه پیش خواهم آمد؟؟

روزرهای عالی آمده است و خدا رو شاکرم

...........................................................

چه خوبه اینجا رو دارم

که از خوشی هام، ناراحتی هام و گله ها و شکوه و رضایت هام بنویسم

منم مثل فاطمه کامکار تا آخر عمری که درازاش رو نمی دونم تنها خواهم بود

باز فری با تمام مشکلات دکتری زیست پزشکی ش رو از اوتاوا گرفت و شاد و پر انرژی زندگی کرد

خدایا کمکم کن و بذار همچنان در آغوشت مأمن بگیرم