نه دل دروازه باغ بهشت است
نه کس اید، کسی بر گردد و بار دگر هم
نه دل باغ پر از گل باشدش، آری نباشد.
که عاشق گل بچیند، ببوید، دور ریزد
سراغ غنچه دیگر دراید، ببوید، دور ریزد.
نباشد باغ سرسبزی که حوریان پرواز گیرند، دمادم آدمیان جان بگیرند.
مگر آب گل آلود و سیاهی، که ماهیگیر از آن مردار گیرد.
هر روز و هر ساعت و هر لحظه که به عمرم اضافه میشه
بیشتر دوستت دارم و قلبم در مقابل حسی که به تو داره سبک تر میشه
خیلی دوستت دارم
شاید از چند و چون و خم و پیچ های اخلاقی ت بی اظلاع باشم
اما انقدر محبت میکنی و وقت می گذاری و برای تعالی روح من راهنمایی م میکنی
که بیش از پیش دوستت دارم دوست عزیز و آرام و شنوا و دانای من