چشم را بر هم زدن سودی نباشد
که دنیا و زمانش دست من نیست.
جهانی از لغات مهمان قلبم
سکوتی از صدا ویرانگرم نیست.
چه بر کاغذ کشم طرحی ز رویا
چه در قلبم نوازم تار مهری
سکوت و مهر بی حد نگاهش
به من گوید که پایان سخن نیست.