دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

جریان زندگی

سلام به همگی

امیدوارم که لحظات خوبی پشت سر گذاشته و پیش رو داشته باشید.

منم خوب خوبم. دیگه دوره امیکرون گذشت و حال بهتری دارم

یک مقدار فکرم پیش محبوبم بود. به این فکر می کردم که چرا باید این اتفاق ها رخ بده

ای کاش به جای سکوت، از همون اول می گفت ما برنامه مون جور نمیشه و بهتره دو تا دوست خیلی ساده باقی بمونیم

اما با خودم فکر کردم، وقتی 6 ماه از فوت فری گذشته بود و من هر روز گریه می کردم، یه روز با خودم گفتم که فری بهم یاد داد تا می تونم تلاش کنم. یه سوگ رخ داده اما برای من یه درس بزرگ داشت. خوب الان هم از این جریان یه درس بگیرم.

آینده که معلوم نیس اما من اگر این تجربه رو مقابل آدمی که هنوزم همونجور دوستش دارم، کسب نمی کردم، ممکن بود در مقابل یه آدم ناجور با کلی آسیب تجربه به دست بیارم. بعد گفتم، محبوبم که الان اقامت دائم و کار هم داره، دیگه کلاسش به من در نمیاد. پس به این فکر کنم  که آذر ماه امسال نیست که سکوت کنه، دور بشه یا بی خبر ترکم کنه .هاهاها..

برای آدمی که یک تلاش تو محیط واقعی و غیرمجازی برای من نمی کنه، نباید حرص خورد. باید خوشحال بود برای خودم که داستان برام یه سره شد.

تجربه خوب

سلام خوانندگان عزیز 
این روزها که سفر به سلامتی به پایان رسیده، حس بهتری دارم.  حس خوبی دارم که با وجود اتمام تعاملم با آدم ها، متوجهم که هنوز براشون ارزشمند هستم.  

از طرفی آرامشی که تنهایی و عشق بهم میده، ستودنی هست.

خیلی دلم می خواد بدونم دوستی جان که به هر حال به قول خودش من دوست خوبش بودم و تا 5 سال یعنی تا 6 ماه قبل هم براش مهم بود من پیشرفت کنم و آرام و شاد باشم، بازم بعدا رو این روال قرار می گیره یا نه!؟

من ارامشی از عشق به منبع فراوانی یا همون خدا دارم که من رو صبورتر و آروم تر می کنه ..

خیلی خوشحالم بچه ها.. من تجربه موفقی داشتم در عشق. چون آدمی که برگزیده خدا بود واسط عشق من و  خدا شد. من تجربه ها و رشد رو کسب کردم و آرام آرام از عشق به دوستی فاصله گرفتم و به عشق خدا نزدیک تر شدم. هنوز هم همونجوری دوستش دارم. اما چون خوشحالی ش رو می خوام، ترجیح میدم دور باشم از تا خوشحال تر باشه..

منتظر جوابی هستم که من رو به خدمت به کودکانی با نیازهای خاص، نزدیک تر میکنه

برام دعا کنید.

آرامشی دیگر از رنگ فراوانی

شاید باورتون نشه.. شاید هم اگر این مدت پست های من رو خونده باشید، باورتون بشه که
 دیشب هم ایمیل ریجکتیم از دانشگاه کانادایی اومد، گیج شدم اما ناراحت نشدم

چون می دونم من شیمای دو سال قبل نیستم و اگر مسیر رو بخوام از اول تکرار کنم، دیگه دردسرهای قبل رو ندارم

تازه من تلاطم های عاشقی رو هم ندارم و استرس و نگرانی الکی نیست .. هی نمی پرسم چرا سکوت کرد، چرا رفت و چرا نیومد

تازه از همون دبیرستان از تغییر رشته وحشت داشتم چون میدونم که وسط راه اومدم تو یه حوزه دیگه ولی باید از صفر شروع کنم و هرچی تلاش کنم باز عقب ترم از بقیه

خلاصه به فال نیک نگاه کردم و پیش بسوی تلاش دیگه.. برای قدم زدن تو حیطه خودم و برای هدفم

عشق منبع فراوانی

این ماه های آرام که بی دغدغه عاطفی فکر می کنم به دست آورد تجربه موفق

به اینکه محبوبم هم مانند تمام کائنات منبعی از منبع اصلی فراوانی یعنی خداست

خوب دوستش دارم و هیچی از عشق من کم نشده اما پذیرفتم که رسیدنی در کار نیست

پذیرفتم که با عقل و منطق نمیشه جریان عاشقانه رو ادامه داد.

 من دوست دارم دست و پا گیر محبوبم نباشم و اذیتش نکنم یا حرصش ندم

اون هرچند تلاش می کنه ثابت کنه همه چیز رو بازوی عقل می چرخه ولی از جریان احساسی ش بیخبر نیستم

اما اصراری ندارم که از احساسش بگه یا چیزی بخواد بهم اثبات بشه چون سخن آخر خیلی از عشق ها نرسیدنه

من هم عشق الهی از هر چیزی برام با ارزش تره . 

آرامش الان هم مدیون عشق منبع فراوانی هست که کمک می کنه پر توان ، عاشق و تنها پیش برم


آرامش زمستان

حدود ۵ سال از روزی که قلبم لرزید میگذره و باور دارم عشق واقعی رو از زمانی درک کردم که باور کردم دوستم فردی متعهد مهربون وسیع القلب است هنوز هم همین باور رو دارم و دوستش دارم اما هر چی میگذره به این نتیجه میرسم که دوستم علاقه و تمایلی به برقراری ارتباط بهتر نداره خیلی جالبه درکش می کنم انرژی مثبت با تمام قلبم دریافت می کنم ولی دروغ ندارم بگم خیلی خسته ام و نای راه رفتن در مسیر عشق رو ندارم به نظر من دیگه نوبت من نیست اگر قرار باشه این تعامل به جای مثبت خوبی برسه من دیگه نیاز به یک نشانه واقعی دارم نه انرژی مثبت تنها یا نشانه های مجازی. برای همین دیگه باقی را دست خدا و دست دوستم هست اگرتو زمانیکه جواب نهایی پذیرش ها بیاد هیچ حرکت مثبتی از سمتش نبینم باور می کنم که صد در صد همه چیز تموم شده. من به نشانه های واقعی برای ادامه راه هم نیاز دارم حالا خدا میداند و آینده من شاید هم سهم من و دوستم از زندگی دو نفر آدم دیگه باشد  نمیدونم