-
تنهایی من
یکشنبه 22 بهمنماه سال 1396 12:18
چند روز به ارامی گذشت هرچه می گذره من در تنهایی بیشتر غرق میشم دوستم خوب و مهربانم که شناختی رویش ندارم هست و گه گاهی به پروفایل و نوشته های من سر میزند و پیامها را میبیند و می خواند نسبت به خیلی ادمها در اطرافم کاملا بی خیال شدم... خیلی حساس م درست اما تمام آنهایی که در ارتباط با آنها هستم و شاید از آنها انتظار هم...
-
خدا با من هست
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1396 15:57
بالاخره بعد از گذر از فراز و نشیب های بسیار بابا عمل خوب و موفقیت آمیزی داشت خوشحالم که دوستان و همکاران خیلی مهربون دارم که بسیار برای سلامتی اش دعا کرده بودن ممنون خدا جونم این روزها دل مشغولی هایم کمتر شد مونده نمره زبانم که باید تا خرداد بگیرمش و بعد هم پروسه تحصیل خدایا می دونم که می تونم در اولین امتحان مدرک...
-
محتاجیم به دعا
شنبه 14 بهمنماه سال 1396 13:46
نمی دونم چرا خدا ما رو اینجوری امتحان می کنه واقعا خدایا این همه صبوری در کدام حفره ی مغزی ما گنجانده شده که ما رو در تنشی اینچنین قرار میدی هنوز ضرب شلاق تصادف مهسا و ضربه مغزی شدن دانیال تاول زده و زخمی چرکین بر گرده خمیده قلب تک تکمان داره خدایا با بابا اینجوری نکن خدایا آغوش تو چنان پهنا و وسعت وصف ناشدنی داره که...
-
خدای من
شنبه 14 بهمنماه سال 1396 00:01
بالاخره فردا بابا عمل میشه خدای من تو میدونی چغدر دوستت دارم مراقب بابام باش این چند ماه درگیر با حس جدید و،عجیبی هستم که واژگان مقدسی را برای بیان آن باید بکار برم حرف زدن با حسین مانند آب روی آتیش ارام کننده ست خدایا این حس ارامش بخش دریغ نکن از من خدایا آرامش من با وجود حسین هست او را از من دور نکن خدایا حالا که با...
-
برف
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1396 13:16
برف را این سرنوشت ما چنین گردد سفید؟!! برف در جشن طبیعت هیچ می رقصد چنین!!؟؟ دل بسان آسمان جشنی به جان دارد ببین چشم و گوش و دست و پای جان برقصد در زمین ای خدا، ای خالق دار و درخت ای خدا، ای آشنا بر قحطی و سرمای سخت هیچ دانی آسمان آبی سنگین دل و بی مهر و سخت از تب سوزان عشق سرزمین خشک بی دار و درخت سخت می بارد که داغ...
-
شرح الوقایع
شنبه 30 دیماه سال 1396 12:48
گاهی چنان در کار خدا انگشت به دهان می مانم که گویی کودکی هستم که نمیداند با چه ترفندی بند کفش خود را بدون کمک والدین ش ببندد گاهی چنان در غم و ناراحتی مضاعف شده غرق می شویم که گویی خداوند چشمان مبارک خود را بر روی بنده بیچاره اش بسته است گاهی چنان در اوج خوشحالی هستیم که گویی بهشت را دو دستی تقدیم مان کرده اند مثل...
-
ممنونم خدا جون که هستی
شنبه 23 دیماه سال 1396 11:01
این یک ماه که با درگیری عمق وجود من همراه بود و تلاش می کردم به هر نحوی شده از حواشی لوس در بیام بالاخره به پایان رسید می دونم دوست مهربونم هم کلافه شده بود و خسته از این تقلاها و درجا زدن های من ولی همین که متوجه شدم کجای این تعامل هستم خوشحال هستم من هدفهای والا دارم من باید بتونم عقلم رو بر احساسم رهبری بدهم من...
-
Dear My GOD
شنبه 9 دیماه سال 1396 17:15
سلام یزدان مهربونم خوشحالم که در قلبم در صدری خوشحالم کسی را که دوست دارم همچنان هست یزدان جون میشه من مثل همه دوستانم که از علاقه و محبت زیادشون یک غم سنگین و اشک مونده در دلشون نباشم و برایم خاطره ی خوبی رقم بخوره این روزها با ضعف و سستی و بیماری دست و پنجه نرم می کنم خیلی خسته امُ تمام وجودم رو این ضعف اسیر خودش...
-
مثل خون در رگ های من
شنبه 2 دیماه سال 1396 16:01
امروز کتاب نامه های بابا احمد به آیدا رو می خوندم جاهایی از نامه ها رو که می خوندم احساس می کردم خودم هم در مورد آن که دوت دارم بسیار تجربه کرده ام آیدا هم ساکت و آرام و کم حرف بوده است سردی و حجب و حیای آیدا احمد شاملو را بی طاقت می کرده احمد شاملو هم تا مدت ها که آیدا حرفی نمی زده از آیدا و خانواده اش بی اطلاع بوده...
-
عذرخواهی
پنجشنبه 16 شهریورماه سال 1396 06:40
این روزها روزهای خوبی بود اجرای پیشنهادات دکتر غائبی کار کردن و تلاش در کانون و دوستی ارام با دوست مهربان و صبور میدونم به او، فایزه و مرضیه و مژگان زیاد پیام داده ام می دونم نه نمیدونم اونا کلافه شدن یا نه ولی به رسم احترام پیام تشکر و عذرخواهی دادم و قصد دارم تلگرام را هفته به هفته چک کنم اگر باعث دلخوری و ناراحتی...
-
شعر جدیدم
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1396 12:11
چشم را بر هم زدن سودی نباشد که دنیا و زمانش دست من نیست. جهانی از لغات مهمان قلبم سکوتی از صدا ویرانگرم نیست. چه بر کاغذ کشم طرحی ز رویا چه در قلبم نوازم تار مهری سکوت و مهر بی حد نگاهش به من گوید که پایان سخن نیست.
-
یک ساله شدن نزدیک است
پنجشنبه 2 شهریورماه سال 1396 20:27
پارسال شانزدهم شهریور ۱۰تا۱۲ دفاع کردم عجب روزی بود ۱۹،۵ و ترم چهار دفاع عالی داشتن و هقته قبل دیدم مقاله فارسی م چاپ شده آجی فری ای کاش بودی و این همه شور و هیجان من رو می دیدی اصلا فکر نمی کردم روزی به اینجا برسم اگر تصادف مهسا و ضربه مغزی شدن دانیال نبود هم من الان اینجا نبودم، الان داشتم برای دکترا میخوندم :)))...
-
شاکر و راضی
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1396 10:35
در زندگی هدف دارم و در حال تلاش هستم هرچند مدتی هست خیلی کم شده ولی نمی دونم از دنیای شخصی خودم چی می خوام با کسی نباشم و تنها خود و سایه ام تا ابد دهر زندگی کنیم یا یه روز یه ادم بهم پیشنهاد قدم نهادن در مرحله بعدی زندگی رو میده نمیدونم واقعا چه پیش خواهم آمد؟؟ روزرهای عالی آمده است و خدا رو شاکرم...
-
روزی که گذشت در لحظه ای
سهشنبه 31 مردادماه سال 1396 13:56
از وقتی مرز عقل و احساس را به کمک دوست و برادر خوب کتابدارم تفکیک کرده ام و به خود آمدم که شیما تو اهدافی فراتر از احساس داری، حواست جمع باشه خیلی بهترم، تعامل صحیح و محدود دارم و حالم خوب عالی هست دیروز وقتی صبح خروس خوان بعد از کلی کلنجار با خودم بیدار شدم و راهی کانون، هرچه ماندم تاکسی تا مترو نمی رفت. تا یک تاکسی...
-
راه بهتر برای رسیدن به هدف متعالی
شنبه 28 مردادماه سال 1396 23:00
خیلی خوب آدم یه دوست با تجربه داشته باشه که مثل خواهر با برادر بشه ازشون راهنمایی گرفت امروز دوستم باهام راحت حرف زد و من رو از این افکار چموشِ خموش نجات داد و تکلیفم با خودم معلوم شد
-
شعر جدید من
جمعه 27 مردادماه سال 1396 19:33
یک قلم با جوهر رنگین خود می برد من را به عمق جان خود هرچه دارم واژه بر کاغذ نهم تا بسازم طرحی از رویای خود واژگان بی ادعا، از مهر خویش می کشند دنیایی از الطاف خویش می سرایم شعر دوست دارم و می نهم آن را در عمق جان خویش صندوق مهر و محبت بسته است تا که محبوبم نخواهد بسته است گر بیاید این چنین سرد و سیاه شعر رویاهای جانم...
-
مراقبه شکرگزاری
دوشنبه 12 تیرماه سال 1396 14:21
به مراقبه شکرگزاری با تو می نشینم شاید این تنها ترین راه کمک من به روح خود و دانیال باشه خدایا همچنان همراه ما باش و بزرگی و عظمت خود را با لطف و حبت و مهربانی ات ثابت کن ممنونم
-
آغاز دیگر گونه
سهشنبه 16 خردادماه سال 1396 22:24
خدا جونم ممنون که تنهام اما.... تو را دارم که خانواده و دوستای عالی به من بدهی که آرامش و محبت تو را به من بدهی ممنون که دانیال در مسیر بهبود است و ممنون که کمک کردی بتونم به زندگی عادی اروم اروم برگردم و با مطالعه کردن هیجان بگیرم و انرژی بگیرم برای ادامه دادن و زندگی دیگر گونه
-
آغاز دیگر گونه
پنجشنبه 11 خردادماه سال 1396 07:41
روزهای بحران در پشت سر است می دانم سخت و طاقت فرسا بود من را با ایمان تر و آرام تر شدم و به این نتیجه رسیدم که باید تجربه زندگی کردن بدست آورم میدانم راحتترین کار درس خواندن است اما باید درین ورطه قوی بود که چون برگان توسط گرگان دریده نشوم بنویسم که نوشتن پاره تن من است و شاد و موفق زندگی کنم خدا را شکر که دانیال خاله...
-
دانیال خاله منتظرتیم
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1396 18:41
دانیال عزیزم مطمئن هستم که خیلی زود خیلی خوب می شی و بر میگردی و ما را از دلتنگی هراس ناک رها می شویم میدانم می دانم خدا خواست و همه دعا ها تو را بدرقه و همه ائمه پدرانه و حضرت فاطمه زهرا مادرانه همراهت هستند همچنان و تو از خواب اجباری سه هفته ای بیدار می شوی و مامان و بابا و دیانا را صدا خواهی زد و همه را خوشحال می...
-
عاشقتم یزدان جان
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1396 22:30
خدایا شکرت یک هفته از رخ دادن اون حادثه میگذره خوشحالم خواهرم و بچه هایش سالم هستند ممنون خدایا که دانیال هم رو به بهبودی ست ممنون که همه چیز به خیر گذشت امروز که دانیال بعد نه روز خواب اجباری تیم پزشکی چشمانش را باز کرد باز هم خوشحالی مصاعف به همه هدیه کرد خدا یا خیلی دوستت دارم
-
شادابم
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1396 23:39
شروع کردم Slowly and steadily باید به هدفم برسم خدایا چقدر خوبه تو رو دارم چقدر با وجودت آروم هستم دلم برای چند تن از بهترین انسان های زندگی م تنگ شده نمیدونم موفق به دیدار تعدادی از آن ها باز هم خواهم شد یا نه ولی دلم برایشان و برایش تنگ شده گاهی از احساسات جاری خودم ناراحت می شوم ولی اینجا پرده نگارش من هست و می...
-
من با رویاهایم تنها نیستم
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1396 21:19
هرچی می گردم کسی نیس کسی که حرف بزنم باهاش دوستش داشته باشم و از ته دلم بگویم دوستت دارم کسی که با وجودش این پوسته تنهایی را بشکافم و محبت و عشقی نسبی و دوسویه داشته باشم با او حکمتی دارد شاید مرگ من هم زود فراخواهد رسید تا چند سال قبل هم همین تنهایی بود بلکه بیشتر اما بابا احمد رویای شاعرانه و کودکانه ام بود که ساعتی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1396 14:25
سلام سال جدید ۱۳۹۶ خوبم می خوام امسال رو بابه میلم بسازم تو را با تلاش و تلاش و فراز و نشیب میخواهم پیروز میدان باشم و زبان را دوستانه و عاشقانه بخوانم باید آرام و عاشقانه بخوانم و بنویسم *********************************** خدایا دوستت دارم تو در تمام سختی ها و شادی ها کنارم بودی و تنها کسی هستی که همیشه باهام هست...
-
زادروز تولدت مبارک
یکشنبه 8 اسفندماه سال 1395 20:02
از 5 مرداد که بمب انرژی من فری درگذشت تا 6 اسفند چه زود گذشت با خودم فکر میکردم که در فیس بوک تولد زاد روزش را با شکوه تبریک میگفتند دلم آنقدر گرفت که نتوانستم یک پیام بدهم و تبریک بگویم روحش شاد و تولدش مبارک
-
مبهوت
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1395 09:10
سرمای دلنواز زمستان سخت گرمای تابستانی برف مهربانی دشمنانه به گل جنجال دوستانه عشق جملات سخت آزادانه دل رویای بی سرانجام روح فریاد سیاه خون انتهای بی پایان واژگان نقطه به نطقه پشت هم
-
بمب انرژی من
یکشنبه 19 دیماه سال 1395 17:57
فری عزیزم هنوز دلتنگت هستم هنوز لالایی زندوکیلی دلم را به رعشه می آورد هنوز بغض که میکنم تو اولین اسم پر انرژی هستی که به ذهنم می آیی و خاموش شدنت و خاکسترهایی که پراکنده بودند در فضا فری،،فاطمه،، جونم دوستت دارم خوشحالم که درد و رنجی نیست که طاقتت را طاق کند بمب انرژی من یادت به من انرژی می دهد شاید که روحی آرام داری...
-
توبه میکنم نجاتم بده
یکشنبه 28 آذرماه سال 1395 13:06
مرا رها کن از بد تنهایی تن مرا به ذره ذره ی جان بسوزان ازین تن آلودگی مرا به ضربه ی جانی آزاد کن از پریشانی به روح پاک و سیرت ساده سازت قسم، خدا که توبه میکنم انسان وار برای رهایی از گرگ صفتان بی دنیا سلام به آرامش و خدانگهدار ننگ که آسمان آبی چرا چنین پر بنگ
-
شیر بیمار
شنبه 1 آبانماه سال 1395 01:11
این روزها بحث ها زودتر از خواب زمستانی به خواب رفته است. هنوز قلبها میتپد،هنوز زیر کرکهای زمستانی تنی گرم خوابیده است.دنیای دریدن است.و گوسفندواران به چاه مرگ می افتند و میمیرند. اما چه پست موجوداتی که ارزنی نیرزند و دیگران را به سطح خود پایین آورند.هنوز با پنجه های بلند خود گوشت ها پاره پاره میکنند اما به دیگران آداب...
-
حیاتی دیگرگونه را تجربه میکنم تا پیروزی
یکشنبه 11 مهرماه سال 1395 13:08
از آغاز برنامه ام یک هفته میگذرد برنامه ریزی کرده ام دسته بندی کرده ام مقاله ها منابع زبان یاد گرفتن نکات مرا ساعتها در بهشت به تفریح میبرد و قدم زنان برای تفریح بعدی تجدید عهد می کنم مینویسم،میخوانم و می آموزم تفریح میکنم