دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

بی جنبه

داشتم صفحات قبل رو تو وبلاگ می دیدم 

اون نقطه ای که استارت مقاله رو دوباره زدم

اونجا که دوستی آرام، من رو راهنمایی می کرد 

و فکر می کردم در حال پیش رفتن در جهت برنامه هام هستم

اون روزها که حضورت آروم م می کرد و محبت ت برام اثبات نشده بود.

اون زمان ساعتی حرف میزدیم که خدا بیامرزدش، هفتا‌ کفن‌ پوسونده و اون روزها که به ذوق استیکر ها و حضورت خواب بریده بریده ای داشتم..  

اما این روزها چی؟؟ تمام راه ها را به رویم بستی، حتی حال م رو نمی پرسی و دلتنگی من برات‌ پشیزی نمی ارزه.. 

درست ارزش ادمها به جایگاه شون در قلب طرف مقابل هست و نه پیام های تلگرامی و کانتکتشون. اما این معنی نمیده که تو بی خیال اون فرد بشی. چرا درصورتی این معنی رو میده که برات همه چیز تموم شده باشه..

آدمهایی که راه های ارتباطی طرف مقابل رو میبندن، مثل اون مردهایی هستن که در رو روی زنشون میبندن و میرن سر کار تازه تلفن رو هم قطع میکن... خدا گردن  مردهای ظالم رو بذاره زیر گیوتین ایشاله

نظرات 1 + ارسال نظر
سپیدار سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 22:34 http://tak-sepidar.blogsky.com

الهی آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد