دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

ثمره کودکی

هنوز نمیدونم آینده م و حالم تا چه حد متاثر از کودکی هست..

همیشه بچه بودم می گفتم من تنها م من تنها زندگی میکنم و تو خاله بازی هم خبری از همسر خیالی تو داستان م نبود..خنده داره  که خاله بازی هم دوست نداشتم .. دوچرخه سواری تو کوچه لذتبخش ترین تفریح م بود. همیشه دوست داشتم دانمارک باشم که دوچرخه سواری فراوونه. 

این روزها دوستی و تحلیل سکوتش بهم میفهموند که ادب و احترام در ارتباط با خانم لازم .. و ویژگی های رفتاری خوب یک مرد رو فهمیدم.. ولی واقعا دوست ندارم برای دوستی تلاش کنم وقتی اون هیچ بازخورد مثبت و منفی نداره... دوستش دارم و دوست خواهم داشت ش ولی بعید میدونم اون حتی حس دوستی به من داشته باشه دیگه... فکر میکنم کودکی و عقیده م به تنهایی داره به ثمرمیشینه 

خیلی دلتنگم

دیشب با دیدن پست آیدا از آرامگاه برادرش؛ و حرف از بغض فروخفته

یاد فری افتادم.. کلی بغض کردم،.. اشک تو چشم هام جمع شد

خیلی دلم میخواد یک بار ببینمش تا از بار دلتنگی کم بشه

چرا خدا بار دلتنگی رو روی قلبم سنگین تر می کنه

از فری، بابا بزرگ و احمد شاملو وسیروس گرفته  که متوفا هستند

تا دوستی   خوشبختانه در قید حیات هست و در حال تلاش ولی  هر چی می گذره ازش ؛

فکر کنم دورتر میشم 

و همیشه دلتنگ باشم .. ای کاش خدا می دونستی که من هم ادمم 

دوست دارم ادم های که دلتنگ شون هستم رو ببینم

Image result for fatemeh kamkar