دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

آزاد فکر کنیم

دیروز وقتی اینترنت وصل شد و همه خوشحال که از سلول های تنگ و تاریک‌شون بیرون اومدن.یه پیام دادم زهرا عادلی که مطلع باشه و احوال خانواده و دوستانش رو بپرسه .. به آجی فرزانه، هم اتاقی و دوست دوره ارشدم، هم که دبی زندگی میکنه یه پیام دادم . اومدم با شوق توی تلگرام و ایمیل ولی خبری از دوستی نبود. ولی دلم نیومد بی اطلاع بذارم ش و بهش پیام دادم که اینترنت وصل شده و دوست داشتم بهت پیام بدم.. ولی دوباره گفتم شاید بد باشه و مزاحمت محسوب شه، برای همین پاکش کردم.. با خودم گفتم اون با دوست هایی مثل میلاد بیشتر عشق می کنه، حتما اونا بهش پیام میدن و تازه پیامهاشون رو میخونه این ماه ها ولی من دوست ندارم ببینم نادیده گرفته میشم..

هرچند بگم که من از دریچه خودم به رفتارش نگاه می کنم.. هر دو نفری مثل هم نیستن. دوستی مثل نیسانا نیست و این حصار دور من زاده ذهن خودم هست.. دوست داشت سراغم رو میگیره و دوست نداشت هم که هیچ .. من دوستی مهربون دارم که خیلی دوست ش دارم .. خدا پشت و پناه ش باشه 

نظرات 1 + ارسال نظر
نون جمعه 1 آذر‌ماه سال 1398 ساعت 07:32

برا ما وصل نشده:(

چقد خوب بود دیدگاهت،

اینترنت خیلی ها وصل نیست..
من به آزادگی معتقدم .. دوست داشته باش دوستت رو بدون انتظار دوست داشته شدن از سمت اون ...خورشید باش..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد