دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

رسالت

بالاخره پروژه ام تمام شد. از سال اول لیسانس هر وقت بهش فکر می کردم، میترسیدم. باورم نمی شه تمام شد . 

با خدای خودم که درد دل می کنم می گم خدایا کمک کن بتونم به کودکان معلول کمک کنم. بتونم فردی باشم که در موفق شدن کودکانی که ناتوانی دارن، موثر باشم.. در یافتن عزت نفسی که اونها رو در یافتن استعدادهاشون کمک می کنه، کمک کنم. 

خدایا کمک کن تا رشد کنم. تا روح بزرگ و مهربونی داشته باشم و عشقی که به محبوبم هم دارم، پر رنگ تر کنم. خودت می دونی چقدر دوستش دارم. می دونی که من به این عشق متعهدم و رسالتم هم با تمام قوا دنبال می کنم تا بهش برسم :). 

امروز اولین مکاتبه رو انجام دادم تا مرحله بعدی رو پیش بگیرم :) .. خدایا من رو در مسیری قرار بده تا به رسالتم نزدیک شم :)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد