دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

گرمای روح در سرمای زمستون

این روزها روزهای استراحت است

روزهای مطالعه ی مقالات انگلیسی

روزهای زبان انگلیسی تقویت کردن

این روزها و استراحت در کنار خانواده

خوشحالم که در کنار خانواده ام

خوشحالم که دوستان هم اتاقی خوبی دارم

خوش حالم که تلاش می کنم و بیکار نیستم

خدایا دوستت دارم دوستت دارم دوست

همینجوری

این روزها و ماههای اخیر

آدمهایی را شناختم

متفاوت از دوستان دانشگاه تهرانی

برخی خوب و برخی هم بد

ولی بی خیال از اطرافیان بد

خوب زندگی می کنم و پیش میروم


i want to talk

i think no body see my weblog

i mean my friends

but i'm busy with my home work

i'm happy

because

read

read

read

specially

articles of Scientometrics

i'm not tired with

reading about scientimetrics and

english references


تجربه جدید دیگر

امروز کارگاه مصورسازی علم بود 

میدونستم چیزی از ترسیم نقشه های علمی هم می فهمم 

رفتم و سر کلاس قشنگ گوش دادم و خیلی چیزای جدید یاد گرفتم 

دلم علم سنجی می خواد

عشق من


شد زغمت خانه ی سودا دلم
درطلبت رفت به هر جا دلم

درطلب زهره رخ ماه رو
می نگرد جانب بالا دلم

فرش غمش گشتم و آخر ز بخت
رفت براین سقف مصفا دلم

آه که امروز دلم را چه شد
دوش چه گفته است کسی با دلم

درطلب گوهر گویای عشق
موج زند موج چو دریا دلم

روز شد و چادر شب می درد
در پی آن عیش و تمنا دلم

از دل تو در دل من نکته هاست
وه چه ره است از دل تو تا دلم

گرنکنی بر دل من رحمتی
وای دلم وای دلم وا دلم

ای تبریز! از هوس شمس دین
چند رود سوی ثریا دلم

,,,,

,,,,,

.......

مولانا

صدای احمد شاملو