دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

روزگاران

ابر و باد و ماه و خورشید

اینا ینی گذر زمان

روزگار خوبی برای خودمه ولی مبدونم برای زهره 

که ارتباطشو با همه محدود کرده ینی چی

دیشب بهش  فکر کردم و شرایطشو یادم اومد و اوضاعشو وقتی ارتباطشو محدود می کرد

کلی غصه خوردم چون تنهاست مثه من و خیلیای دیگه

تو خوابگاه حداقل من بودم مدام بیام رو تنهاییش نویز بندازم و نذارم تنها  بمونه اما الان دیگه نمیتوم اذیتش کنم

 همیشه دعا می کنم که آروم باشه 

واقعا نگرانشم 

خدایا نیازمند همیشگی آرامشت هستیم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد