دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

تنهایی من

چند روز به ارامی گذشت

هرچه می گذره من در تنهایی بیشتر غرق میشم

دوستم خوب و مهربانم که شناختی رویش ندارم  هست و

گه گاهی به پروفایل و نوشته های من سر میزند و پیامها را میبیند و می خواند

نسبت به خیلی ادمها در اطرافم  کاملا بی خیال شدم... خیلی حساس م درست اما

تمام آنهایی که در ارتباط با آنها هستم و شاید از آنها انتظار هم دارم همچون سابق با بی اهمیتی می گذرند

مهم نیست

وقتی در اولویتهای زندگی کسی نباشی

اصلا بود و نبودت اثری در چرخه زندگی عادی و عاطفی عزیز های زندگی ت نداشته باشه


بهتره اصراری نکرد و در تنهایی خود ارام زندگی کرد 

بابا احمد من...رویای صادق و مهربان من ....سنگ صبور و متحمل بار احساسات من دوستت دارم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد