یادش بخیر تابستون سال قبل خودمو با درس خفه می کردم
7-8 ساعت گاهی 11-12 ساعت
تو خوابگاه با اون شرایط کلاس و درس و اتاق مطالعه ای که
تا چن ماه از سال نصفه ش اتاقک خدمتکارا بود
بازم 5-6 ساعت میخوندم
از دی ماه افت کردم و نتیجه ش مردودی با 50-100تا قبولی با روزانه
از تیر شرو کردم با این دغدغه ی دوتا درس مونده و ترس 9ترمه شدن که 8ترمه شدم
تا آدر یه دور میزنم و می رم تو 3 ماه حیاتی(Vital)
تو تکمیل ظرفیت رشته علم سنجی که از ترم دو بدون اطلاع از نام پر آب و تاب Scientometrics عاشقش شدمو
مطالعه می کردم و حتی دست به تحقیق زدم و بازم می خوندم - اونم قطب علمسنجی خاورمیانه اوردش
کلی زحمت کشیدم و هر روز بیش از دیروز عاشقش میشم
حالا موندم خدا میخواد من برای بار دیگه تو این سال در پوست خودم نگنجمو و قبول شم
خدایا خواهش میکنم....قسمت میدم به اولیایت که قبولم کنی
همه اینا مثه پازل معنی داره
ینی خدایا دعاهام و واسطانم رو می پذیری؟؟؟
خدایا عاشقتم و عاشقش ....کمکم کن
داستان نیست
حال و احوال خودمه ساده
سلام یوزر پسورد نود 32 آنتی ویروس امروز پنج شنبه برای دریافت وارد سایت ما شوید
چ داستانی خوشم اوم