دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

پدرم

این یعنی رنج که دستت بلرزد و

پایت برقصد از رنج روزگار

این همان شکنجه گاه زندگی ست

که سراپا به رعشه باشی از مکر روزگار

نفرین و کینه چرا چنین کند؟

آری به هر ساز برقصد پدر چرا؟؟

او جنگ کرد با بد روزگار، اما

امروز گرفتار شد به بد روزگار

**************************************

شعر را سال قبل نوشته ام


نظرات 2 + ارسال نظر
هادی (قالب حرفه ای وبلاگ) دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 21:28 http://theme.sitesetup.ir

صبور باش خدا حواسش به بنده هایش هست

farzad دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 20:00 http://ma2ta11.blogsky.com

سلام شیما خانم
وب جالبی دارید.به منم سر بزنید
خوشحال میشم
مر30

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد