دنیای من

روزگار من

دنیای من

روزگار من

پاییز

به آغاز پاییز نزدیک می‌شویم. این پاییز با ۶ سال قبل فرق بسیاری دارد. آن هم آرامش با عشق و بدون محبوب است. پاییز ۹۶ عشق را به زبان آوردم. گفتم یا میگوید خانم اشتباه میکنید، یا همراه می شود ولی  تنها پذیرفت که من احساس عشقی در دل دارم و احتمالا مثل احساس بسیار از آدمها گذراست. تا جایی همراه من بود. خودش را به نشنیدن میزد. از جایی که من ملتهب و آشفته بودم، او همچنان ساکت بود و با فاصله بیشتر و زره های محکم تر همراه بود. من کم کم از همان موج سینوسی هیجان احساس پایین آمدم ، عقل را به عشق ترجیح دادم اما او به همان روند ادامه می‌ داد. حق داشت با آنهمه چالش که در زندگی داشت، من هم در دنیای مجازی با اینهمه مانع درمانده شده بودم.. اما او با منطق تمام در دنیای واقعی به زندگی ادامه میداد.. تا سال ۱۴۰۱ که من هم به نقطه ای نزدیک صفر در نمودار بودم.. 

پاییز سال قبل یک تیک آف قشنگی داشتم و تجربه متفاوت بی احساسی از حضور کوتاه مدت یک انسان را داشتم. همان تجربه مرا به سوی رسالتم بعد از یک دوره حس پوچی و بی توجهی به مرگ و زندگی هدایت کرد.. بعد از ماه ها دوری از محبوب، عشق همانطور آرام و بی هیاهو نفس می کشد.. این ماه فهمیدم این عشق زاییده روح من است که در این مسیر اگر من آن را با تیپا به کناری میزدم، شمایی از آرامش روح الهی در وجودم شکل نمی گرفت.. با اینکه محبوب را دوست دارم، خوب می‌دانم من با آدمی که سکوت تنها راه حلش است و اهل حرف زدن نیست. به نحوی که ترجیح میدهد هیچ وقت ردی از کلام و احساسش باقی نماند، حتی شاید با نزدیک ترین رفقا، شباهت و آرامش مشترکی ندارم. حداقل این برداشتی براساس تجربه چند ساله من است. اما عشق را مأمنی میدهم همیشگی که مرا سیراب نگه دارد و با پاهای آهنین محکم به جلو پیش روم که زندگی ادامه دارد. امسال پاییز آرام آرام م. بگذریم چالش های متفاوت در زندگی وجود دارند. اما برای رشد تلاش می کنم و روح الهی را پاک می کنم و پاک می کنم و تلاش و پشتکار ادامه دارد. 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد