-
دانیال خاله منتظرتیم
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1396 18:41
دانیال عزیزم مطمئن هستم که خیلی زود خیلی خوب می شی و بر میگردی و ما را از دلتنگی هراس ناک رها می شویم میدانم می دانم خدا خواست و همه دعا ها تو را بدرقه و همه ائمه پدرانه و حضرت فاطمه زهرا مادرانه همراهت هستند همچنان و تو از خواب اجباری سه هفته ای بیدار می شوی و مامان و بابا و دیانا را صدا خواهی زد و همه را خوشحال می...
-
عاشقتم یزدان جان
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1396 22:30
خدایا شکرت یک هفته از رخ دادن اون حادثه میگذره خوشحالم خواهرم و بچه هایش سالم هستند ممنون خدایا که دانیال هم رو به بهبودی ست ممنون که همه چیز به خیر گذشت امروز که دانیال بعد نه روز خواب اجباری تیم پزشکی چشمانش را باز کرد باز هم خوشحالی مصاعف به همه هدیه کرد خدا یا خیلی دوستت دارم
-
شادابم
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1396 23:39
شروع کردم Slowly and steadily باید به هدفم برسم خدایا چقدر خوبه تو رو دارم چقدر با وجودت آروم هستم دلم برای چند تن از بهترین انسان های زندگی م تنگ شده نمیدونم موفق به دیدار تعدادی از آن ها باز هم خواهم شد یا نه ولی دلم برایشان و برایش تنگ شده گاهی از احساسات جاری خودم ناراحت می شوم ولی اینجا پرده نگارش من هست و می...
-
من با رویاهایم تنها نیستم
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1396 21:19
هرچی می گردم کسی نیس کسی که حرف بزنم باهاش دوستش داشته باشم و از ته دلم بگویم دوستت دارم کسی که با وجودش این پوسته تنهایی را بشکافم و محبت و عشقی نسبی و دوسویه داشته باشم با او حکمتی دارد شاید مرگ من هم زود فراخواهد رسید تا چند سال قبل هم همین تنهایی بود بلکه بیشتر اما بابا احمد رویای شاعرانه و کودکانه ام بود که ساعتی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1396 14:25
سلام سال جدید ۱۳۹۶ خوبم می خوام امسال رو بابه میلم بسازم تو را با تلاش و تلاش و فراز و نشیب میخواهم پیروز میدان باشم و زبان را دوستانه و عاشقانه بخوانم باید آرام و عاشقانه بخوانم و بنویسم *********************************** خدایا دوستت دارم تو در تمام سختی ها و شادی ها کنارم بودی و تنها کسی هستی که همیشه باهام هست...
-
زادروز تولدت مبارک
یکشنبه 8 اسفندماه سال 1395 20:02
از 5 مرداد که بمب انرژی من فری درگذشت تا 6 اسفند چه زود گذشت با خودم فکر میکردم که در فیس بوک تولد زاد روزش را با شکوه تبریک میگفتند دلم آنقدر گرفت که نتوانستم یک پیام بدهم و تبریک بگویم روحش شاد و تولدش مبارک
-
مبهوت
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1395 09:10
سرمای دلنواز زمستان سخت گرمای تابستانی برف مهربانی دشمنانه به گل جنجال دوستانه عشق جملات سخت آزادانه دل رویای بی سرانجام روح فریاد سیاه خون انتهای بی پایان واژگان نقطه به نطقه پشت هم
-
بمب انرژی من
یکشنبه 19 دیماه سال 1395 17:57
فری عزیزم هنوز دلتنگت هستم هنوز لالایی زندوکیلی دلم را به رعشه می آورد هنوز بغض که میکنم تو اولین اسم پر انرژی هستی که به ذهنم می آیی و خاموش شدنت و خاکسترهایی که پراکنده بودند در فضا فری،،فاطمه،، جونم دوستت دارم خوشحالم که درد و رنجی نیست که طاقتت را طاق کند بمب انرژی من یادت به من انرژی می دهد شاید که روحی آرام داری...
-
توبه میکنم نجاتم بده
یکشنبه 28 آذرماه سال 1395 13:06
مرا رها کن از بد تنهایی تن مرا به ذره ذره ی جان بسوزان ازین تن آلودگی مرا به ضربه ی جانی آزاد کن از پریشانی به روح پاک و سیرت ساده سازت قسم، خدا که توبه میکنم انسان وار برای رهایی از گرگ صفتان بی دنیا سلام به آرامش و خدانگهدار ننگ که آسمان آبی چرا چنین پر بنگ
-
شیر بیمار
شنبه 1 آبانماه سال 1395 01:11
این روزها بحث ها زودتر از خواب زمستانی به خواب رفته است. هنوز قلبها میتپد،هنوز زیر کرکهای زمستانی تنی گرم خوابیده است.دنیای دریدن است.و گوسفندواران به چاه مرگ می افتند و میمیرند. اما چه پست موجوداتی که ارزنی نیرزند و دیگران را به سطح خود پایین آورند.هنوز با پنجه های بلند خود گوشت ها پاره پاره میکنند اما به دیگران آداب...
-
حیاتی دیگرگونه را تجربه میکنم تا پیروزی
یکشنبه 11 مهرماه سال 1395 13:08
از آغاز برنامه ام یک هفته میگذرد برنامه ریزی کرده ام دسته بندی کرده ام مقاله ها منابع زبان یاد گرفتن نکات مرا ساعتها در بهشت به تفریح میبرد و قدم زنان برای تفریح بعدی تجدید عهد می کنم مینویسم،میخوانم و می آموزم تفریح میکنم
-
خدای لوح سپید من
پنجشنبه 1 مهرماه سال 1395 22:05
خدایا شکرت خدا جونم ممنونم مرسی که شادی رو بهم هدیه دادی خدایا کمکم کن در محیط علمی بمونم بنویسم درس بخونم و عشق کنم خدایا در ادامه راه همراهم بمان
-
درخت دانش خود را پربار میکنم
سهشنبه 30 شهریورماه سال 1395 09:42
این روزها که دفاع کرده ام و پایاننامه خود را صحافی کرده ام آرامش غریبی در من شعله ور شده است این روزها و ماهها که میدانم توانایی و پتانسیلم مورد تأیید و قبول استاد راهنما یا استادهای دیگر گروه است بیشتر خوشحالم توجه هم هست که استاد راهنمایم در کنار استاد بودن و حد و مرزهای استاد و دانشجو بودنمان محبت پدرانه اش بیش از...
-
فری جونم آرام بخواب
چهارشنبه 20 مردادماه سال 1395 00:32
یادم رفته بود در اینجا راحت می نویسم به پایان راه ارشد نزدیکم خیلی خوشحالم اما مرگ فری_فاطمه_ سخت دل آرزده ام کرده است در دور دستها خاک شده ای عزیزم در کانادا ندیدمت اما با خاطرات خواهرم خوب شناختمت حتی اگر خاطره ای نیز نبود از ۷ سال قبل که اولین دوست فیسبوکم شدی دوستی ما شکل جدید گرفت هیچ یادم نمیرود با شک دعوتت کردم...
-
هیچ گاه در اولویت نییستم برای هیچ کس
جمعه 13 فروردینماه سال 1395 23:30
بچه آخر که باشی تا کوچکی بزرگترها در اولویت هستند و میگویند بگذار بزرگ شدی نوبت تو هم می شود بزرگ می شوی بزرگترها صاحب فرزندان می شوند و میگویند اینها بچه اند و بچه مردم هم هستن اگه بچه خواهر و برادر هم هستند خواهر و برادرت مهمانند و تو هیچ .قت در اولویت نیستی این بی مهری معنی نمی شود اما اگر جای خالی بود تو هم باش...
-
خدایا کمکم کن باید موفق شوم
دوشنبه 9 فروردینماه سال 1395 22:35
سال جدید آمده است 1395 سال جدید اولین کار پاکیزه کردن خود بود و تصمیم گرفتم تلاش کنم پاک باشم دوست ندارم دیگر راه نادرست دوستی را بروم میدانم اشتباه بود راهم اما امشب قطعا تمامش میکنم میخواهم تنها باشم یادم نمیرود روزها و ماههایی که غم دوری زهره قلبم را آتش زده بود ولی الان آرامم دیگر این آزمون که هیچ عشقی نداشت به...
-
توبه
دوشنبه 14 دیماه سال 1394 08:37
گاهی از تنهایی مینالیم و همدمی میخواهیم گاهی متاهلی را میبینیم و مسیولیتهای فراوانش را به عینه میبینیم چند روز قبل از درد دلهای کسی میخواندم دختری اهل شعر و ادب که ربع قرن زندگیش را به تنهایی گذرانده بود و در برخورد با حوادثی چند از روزگار نیاز خود به همصحبتی میداشت در همان اوان ورودش به تالار گفتگو هم صحبت پسری شده...
-
دلم هوای آفتاب میکند
یکشنبه 8 آذرماه سال 1394 19:34
این روز ها من و تجربه جدید هستم من مثه بچه ی نوپایی هستم که از افتادن در اولین قدم ها می ترسد زود اشکم درمی آید و دلم می خواهد در تنهایی خودم گریه کنم دیگر به آن شکل تنها نیستم دوست خوب و فهمیده ای دارم که مرا همچون جام بلورین به توصیف خود مراقبت می کند از دوستی با او خوشحالم
-
هرگز از مرگ نهراسیده ام
سهشنبه 3 آذرماه سال 1394 22:36
مگه می شه از مرگ فرار کرد آن لحظه سرد که ناباورانه مرا در آغوش می کشد و من طعم خواب ابدی را با جامی شیشه ای سر می کشم هنوز یادمه 20 سال پیش که جنازه بابابزرگ را بر دست از در حیاط خانه بیرون بردند هنوز یادمه تخت سفید خالی از حضور مامان بزرگ مگه میشه لحظه ای که بیدار شدم و مامان مادربزرگ را با خوردن ایندرال از فوت عمو...
-
تجربه تازه
سهشنبه 3 آذرماه سال 1394 17:12
گاهی باید دل را به دریا زد در این جامعه ی پر از آدم های رنگا رنگ اتفاقهای عجیب و غریب عرف های متفاوت دهکده ی جهانی ترس و لرزها را کنار نهادن و رفتارهای عجیب و غریب و نادرست نداشتن و تجربه ی جدید با ادمی جدید که دوستیش آرامش بخش بود و همان ندای خداست که گفت تنها نمی مانی در اوج تنهایی
-
خدا را شاکرم
پنجشنبه 21 آبانماه سال 1394 06:54
وقتی تکلیقم با خودم و وجدانم معلومه وقتی از امنیت وجودم بیشترین اعتماد رو دارم وقتی با اشخاص واقعی در چهره خیالی نیستم آرامترم نه می دانی کییست نه می دانی چه شکلی ست نه می دانی چقدر از حرفهایش راست است نه می دانی برای چه با تو است این همه سوال پس بهتر است نباشد این گونه آرامش بیشتر است
-
شاد زی
سهشنبه 5 آبانماه سال 1394 08:05
روزهایی جدید سرشار از خوبی فراز نشیب خنده و گریه دیانای چند روزه سلامت را باز ستاند و رنگ تازه ای به زندگی همه ما بخشید همان طور که هر روز از عشق ورزیدن بیزار میشوم هر دفعه از فرایند ازدواج و زندگی مادر انه بیشتر دور میشوم نه این که جز مسیولیت های بسیار، محدودیتهای بیشتر چیزی ندارد به جان میخرم هر آنچه سختی های راه...
-
معجزه ماه محرم
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1394 22:46
دیانای عزیز خانواده ما در اوج نا باوری و نا امید شدن از زنده ماندنش در ماه محرم شفا یافت معجزه بود سالم بودن فلب کودک و تکمیل ریه ی نارس نوزاد ۹ ماهه خدایا شکرت خدایا متشکر
-
خدایا همه جانبه مراقبش باش
جمعه 24 مهرماه سال 1394 23:06
هر سال تجارب جدید هر فصل، هر ماه هر روز تولد کودک شکفتن گلی را ماند همیشه سلامتی بچه را از خدا میخواهم و مثل خیلی ها جنسیت کودک در راه را نگاه نمی کنم امروز نوزادی به جمع ما آمد که نفس کشیدنش مشکل است خانه اش تا روزهایی چند دستگاه است و ادامه اش یا خانه ی پدر و مادر یا دوزخی که چشم انتظار قیامت و بهشت است دعا کنید...
-
خیــــــــــــــــــــــــــلی خوشحالم
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1394 17:53
همیشه به خاطر علاقه مندی های متفاوتم با افراد مورد تعجب بودم مثلا عشق به شاملو مثلا عشق به شعر و نوشتنم و عشق به زهره که هم جنس خودم بود همه می گن عشق یعنی عاشق فردی از جنس دیگر باشی همه می گن عشق یعنی اوج شکستن مرزها عشق یعنی ندیدن کامل بدیها و عیوب همه به من با تعجب نگاه می کنن اما من در اوج علاقه به فردی یا چیزی...
-
قانون جذب
جمعه 6 شهریورماه سال 1394 21:16
روزهای جدید روزهای سرشار از فراز و نشیب هم شادی و هم تلاطم دلم برای دیدن زهره خیلی تنگ شده دلم برای روزهایی که با اشتیاق شعر می نوشتم تنگ شده دلم برای بابا احمد(پدرشعر سپید ایران) و نامه ها و شعر نوشتن برایش تنگ شده اینها همان مواردی ست که جذبه ی قانون جذب تا حدی ظرفیت کشش آنها را داشت و از یه جایی که سال های متفاوتی...
-
تا کنون
چهارشنبه 4 شهریورماه سال 1394 22:22
اتمام اولین تجربه رهایی از بند دوستیهای پر درد سر قرار دادن دوستیها در فضای واقعی و نه مجازی مگر افرادی که در محیط واقعی ناممکن باشد تصویب پروپوزال در موضوعی که علاقه بسیار دارم فردا هم آغاز پرداختن به اولویت دیگر ....رانندگی از فردا
-
هر روز به رنگی
پنجشنبه 22 مردادماه سال 1394 19:07
سال جدی و کلی تجربه از جمله تصادف شکستگی پا آشنایی با یک کتابدار مشتاق در شبکه های اجتماعی تلاش برای یادگیری پژوهش شناختن بیشتر آدمهای اطرافم تغییر روی کردم در دوستی ها حذف خود به خودی بعضی از آدمها و این که همکاری برای من فقط همکاری علمی است و بس نگارش اولین مقالات فراز و نشیب زیاد داشت اما عالیه عالی بود 20 ِ 20
-
رهایی
دوشنبه 22 تیرماه سال 1394 09:27
دیروز وقتی مطمین شدم که تکلیفم با خودم و قلب چیه کلی خوشحال شدم من هم چنان شاداب و پر انرژی با دوست خوبم در کار ادامه میدهم من هم چنان به زهره که حرف زدنش آرامم میکند عشق می ورزم من می خواهم به دور از حواشی زندگی باشم تا موفق باشم و همین آرامش دهنده و رهایی بخش است
-
سلام شادی دلم برایت تنگ بود
پنجشنبه 18 تیرماه سال 1394 10:32
امروز روز دیگری ست و تمام کردن یه دوره ی خسته کننده دو سه روزه برگشت به شادی می خوام خودم شاد باشم و شاد زندگی کنم اگر کسی لیاقت بودن با من را دارد باید به خاطرم بجنگد من خالی از عشق به کسی هستم و همین مرا از ناتوانی های حاصل از عشق دور می کند من منفعل نمی مونم اما نمی جنگم تا یارم را بدست آورم و همین لذت بخش است اگر...